جمعه، 30 دى، 1384
اتود 21
اتود 21
چهره متحرک
در رخوت شب
جرعه را
به گلوگاه تنهایی خود برد.
شب در ضربه های طبل میلرزید.
خموشی بیکران
چهره متحرک
بدور دست برده شد.
اتود Etude = و اژه فرانسوی: تمرين.¤ نوشته شده در ساعت 4:10 توسط بیژی
پيام هاي ديگران
document.write(get_cc(4555456))
پنجشنبه، 22 دى، 1384
اتود 15
اتود 15
باد بود
بوریایی تنهایی را
بوسه ی برگها میکرد.
آن رهگذر
به دیوارهای شب می گریخت.
آیا باد به رهگذر
بوی گریز هدیه میکرد
یا بی بندی؟¤ نوشته شده در ساعت 22:34 توسط بیژی
پيام هاي ديگران
document.write(get_cc(4527712))
پنجشنبه، 15 دى، 1384
اتود 18
اتود 18
تا بکی گفت و شنود؟
تا بکی انجمن و کوچه ی سود؟
روز- روی کوه، دریاچه و رود.
روز- یک روز رها
از همه، شهر، خیابان، کاغذ.¤ نوشته شده در ساعت 21:43 توسط بیژی
پيام هاي ديگران
document.write(get_cc(4500720))
پنجشنبه، 8 دى، 1384
بيژن باران - اتود 9
اتود 9
فروزد او اجاق یاد را در این پسین کوته خاموش
دمد بر اخگران دور یا نزدیک، زیر این خاکستر تنها.
بدور آویزد او دیده –
آن یاران
آن روزها
آن..
نداند لانه ی پاسخ کجا باشد هر شبتاب پرسش را.¤ نوشته شده در ساعت 22:31 توسط بیژی
پيام هاي ديگران
document.write(get_cc(4474381))
پنجشنبه، 1 دى، 1384
بيژن باران: اتود 6
اتود 6
دی، سوز دی
مرا به کنجی نشانده بود.
*
آویخته خواهدم شد، دستان آن بهار.
بانگی شنوده شد: "کی؟"¤ نوشته شده در ساعت 19:23 توسط بیژی
پيام هاي ديگران
document.write(get_cc(4447834))
0 نظر:
ارسال یک نظر
اشتراک در نظرات پیام [Atom]
<< صفحهٔ اصلی